۱۳۹۷ مرداد ۱۳, شنبه

یخ در بهشت


و بکریم و بکوریم و بلالیم
و بعد بنالیم
که ما به-کاریم و دیگران بیکار ...
.
.
آری، بیکاری بد دردی ست!
.
.
مادرتو ... (از طرف شخصی بیکار که قبلا کمی نموده شده بود با چند آچار)
.
.
مرتیکه ی زبان نفهم الدنگ! ادب را رعایت کن!
.
.
الله تو ... (از طرف شخصی مُرده در بهشت که داشت حسابی زیر پای چند مادر، لهیده می شد)
.
.
. . .
. . .
. . .
.
.
معلوم نیست چرا این شَعر اینجا تمام شد؟! (یَک خواننده یَ فضول)
.
.
شاید چون شاعَرش دیگر حوصله نداشت! (از طرف یَک خواننده یَ زیرک و زبل)
.
.
.
الوداع، تا عرعری دیگر ... (از طرفَ شاعَر مربوطه که معلوم نیست چَرا یَکهو به زابل پرتاب شد!)
.
.
04 اگوست 2018، جایی در نزدیکی های آلاسکا
.