۱۳۹۸ مرداد ۲۷, یکشنبه

موقعیت تاریخی "ملا حسنی" مرحوم


از حُسن های حسن این است که
با یک "ی" میتواند تبدیل به
یک ملا، یا حتی تبدیل به برادر خود شود.

و با یک الف و یک "ت" بی دسته،
یکهو تبدیل به احسنت شود.

و با دو عدد الف تبدیل به
احسان شود.
و با دو عدد چَک،
به ناگهان طرفدار حقوق انسان شود!

---
اگوست 2019
.

مشاعره به سبک "پَست مدرن"


- و اکنون ...
(این یک شعر به سبک جدید ژاپنی بود!)

حالا نون بده،
اگه هم نداری، اول کون بده!

- ای وای! ... کان ما هم در این وبلاگ تبدیل به کون شد، و همه ی اما و اگرمان تبدیل به چون شد...

- داور: حالا دال بده!

- سرت در...

- داور: داس نه، احمق! دال!

- در این زمانه...
حالا ه- بده!

- هه هه هه!

- داور: مجددا ه- بنمایید!

- هوا گرم یا سرد یا خنک یا ملایم...
حالا میم بده!

- مادرت آیا حالش خوب است؟! یا سایر اعضای فامیل؟!

- داور: حالا لام بدهید، لطفا!

- لاکن همه ی اینها فاکن!
حالا نون بده!

- ناطقی خورد بر سرش نوری،
و معلوم نیست کجا رفت به گوری!

- داور: حالا "ی" بفرمایید، لطفا.

- یعنی؟! ... حالا چیزی بگو بامعنی!
"ی" بده!

- ی مثل یا،
یا یک عدد الف با یا،
یا حرفی که در برخی جاها
تمام می شود "الف" به علاوه ی "با"،
با آنها!
.
.
.
عجب!

---
اگوست 2019
.

در اهمیت خانواده


دو نفر حسابی با هم دعواشان شده بود. وسط دعوا یکی از آنان از دیگری پرسید:
- "خواهر داری؟!"
آن یکی گفت:
- "نه!"
- "برادر داری؟!"  
- "نه!"
- "مادر داری؟!"
- "نه!"
- "پدر داری؟!"
- "نه!"
- "عمو داری؟!"
- "آره!"
آن یکی گفت: "یعنی هیچ فک و فامیلی به غیر از عمو نداری؟!"
یارو گفت: "چرا، دارم! ولی به عموم فحش بدی، ناراحت نمیشم!"
.
.
.
عجب!
---
اگوست 2019
.

دوراهی نظافت و کثافت


اگر هر گاه بر سر دوراهی نظافت و کثافت گیر کردید، بدانید که یک راه بیشتر ندارید: 

(1) یا باید آنقدر نظافت کنید تا کانتان پاره شود،
یا
(2) آنقدر نباید نظافت کنید تا کانتان پاره شود!
.
.
.
چَرا؟!
.
.
.
زیرا:
مورد (یکم): زیرا که هر روز وسواسی تر خواهید شد، یا اگر اصلا وسواسی نبوده اید، وسواسی و سپس وسواسی تر و وسواسی تر خواهید شد، و هر روز بیشتر و بیشتر نظافت خواهید کرد. 
مورد (دوم): زیرا اگر از نظافت به کل خودداری کنید، حالتان بنا به دلایل گوناگون بسیار بد خواهد شد، و کانتان به اندازه ی مورد (یکم)، و حتی شاید بیشتر، پاره خواهد شد!

---
اگوست 2019
.

اندر اهمیت ریاضیات


یک شخص گوزو که عادت داشت همیشه در همه جا بگوزد یا گوزهایش را تبدیل به چُس کند (بسته به اینکه در کجا بود)، پس از مدتی به شدت مورد انتقاد و سرزنش اطرافیانش قرار گرفت. وی برای اینکه اعتیادش به گوزیدن را توجیه کند، به فکرش رسید که بگوید یک بیماری معده ای – روده ای دارد و به دلیل آن بیماری نمی تواند خروج باد از روده یا معده اش (حالا ما نمی دانیم از کدامش) را کنترل کند. 

اطرافیان وی دلشان به حال آن شخص سوخت و تمام سعی خود را به کار گرفتند تا گوزیدن و حتی چُسیدنِ (که بسیار بدبوتر می باشد) آن شخص را نادیده (یا بَه عبارتی دیگر ناشنیده و نابوییده) بگیرند. ولی پس از مدتی که صبر و تحمل شان لبریز شد، به شدت به وی پیشنهاد نمودند که تو باید حتما به پزشک مراجعه کنی. 

آن شخص گوزو پس از مدتی مقاومت گوزانه (یا حتی چُسانه) مجبور شد به پزشک مراجعه کند. و به پزشک هم همان را گفت که چون مشکلی معده ای – روده ای دارد، قادر به کنترل باد معده و روده اش نیست. پزشک مذکور بعد از چندین معاینه ی متخصصانه به آن شخص گوزو اطلاع داد که وی ابدا و اصلا به هیچگونه بیماری معده ای – روده ای مبتلا نیست. 

پس از شنیدن این خبر بسیار نامطبوع، آن شخص گوزو از پزشک مربوطه پرسید که پس شما فکر می کنید دلیل این ناتوانیِ بنده در کنترل باد از مقعد چه می باشد؟! پزشک پاسخ داد که عزیزم، بنده هم دائما در معده و روده ام (حالا کدامش، ما نمی دانیم) گاز جمع می شود. ولی بنده به خاطر رعایت حال افرادی که به بنده رجوع می کنند (حالا چه بیمار باشند، چه نباشند) و به خاطر احترام به آنها، مجبور می باشم گازهای خود را کنترل کنم. شما هم اگر سعی کنید، می توانید! مطمئن باشید! (حالا اینکه این حرفهای آن پزشک ذکر شده تا چه حد علمی بود، ما نمی دانیم.)

آن شخص گوزو با ناراحتی فراوان حرفهای آن پزشک را پذیرفت و تصمیم گرفت به کنترل بادهای معده و روده اش روی بیاورد. ولی از آنجا که اینکار برایش بسیار سخت و حتی دردناک بود، تصمیم گرفت حالا که همه فهمیده بودند وی بیمار نمی باشد، فقط درصدی از بادهایش را خروج بدهد. ولی وی تاکنون در زندگی اش نه هیچگاه درس آمار خوانده بود و نه قمار بازی کرده بود. تنها چیزی که وی از آمار و قمار می دانست، این بود که وقتی آدم تاس می اندازد، شانس اینکه هر یک از عددها (مثلا یک یا شش) بیاید، یک در شش است. که این را هم شخص خودش تجربه نکرده بود، بلکه یک بار که شاهد بازی تخته بین دو قمارباز بود، از دهان یکی از آنان شنیده بود. 

با تکیه بر این نکته ی علم آمار، وی تصمیم گرفت از هر شش گوز یا چُس، پنج عدد آن را به بیرون خارج نکند و فقط یک عدد آن را خروج دهد، و بعد که مورد انتقاد و سرزنش قرار گرفت، بگوید که وی در تمام طول روز و شب دائما دارد بادهایش را کنترل می کند، ولی چون جلوی اتفاق را نمی توان گرفت (و این از نظر علمی هم ثابت شده است)، آن گوزها یا چُس های اندکی که هنوز همچنان از وی خروج می یابند، ربطی به وی ندارند و کاملا اتفاقی می باشند.

ولی متاسفانه بعد از شش بار که وی این اقدام را انجام داد (یعنی بعد از سی و شش عدد گوز یا چُس)، همه ی قماربازان و افرادی که درس آمار خوانده بودند، او را حسابی کردند تا یاد بگیرد که دیگر فقط در توالت (یا بَه عبارتی صحیح تر: توالت ها) بگوزد (یا بچُسد).

---
اگوست 2019
.

سکس در جنگ


یک سرباز ایرانی و یک سرباز عراقی (که متاسفانه همجنسگرا هم بودند) در حین سکس با یکدیگر دستگیر شدند. از آنان پرسیدند: "کثافتهای لجن، داشتید چه کار میکردید؟!" هر دو یکصدا گفتند: "داشتیم دشمن را میکردیم!"
.
.
.
نتیجه گیری کانی - جانی:
اگر سرباز هستید، فکر نکنید رؤسای شما خر می باشند! و فقط با افراد عادی (یا بَه عبارتی دیگر غیرنظامیَ) کشورهای دشمن سکس کنید، احمق های بی شعور!

---
اگوست 2019
.

ای غرور ...


یارو رفت دکتر، گفت: "آقای دکتر، من غرورم خیلی صدمه-دار شده!" دکتره گفت: "چرا؟!" یارو گفت: "به دلیل پایین-کشیدگی شورتی".
.
.
.
عجب!

---
اگوست 2019
.

شکایت از فردی همجنسگرا


شخصی که همجنسگرا بود، برای اینکه ببیند واقعا هست یا نه، با شخصی که همجنسگرا نبود (که گویا بَه آن "دگرجنسگرا" هم می گویند) ارتباطاتی جنسی برقرار کرد (که حالا ما نمی دانیم تعدد آن ارتباطات بَه چه مقدار بود). بعد از چندین ارتباط جنسی (که تعداد آن مجهول می باشد) آن شخص همجنسگرا بَه آن شخصی که همجنسگرا نبود، اقرار کرد که همجنسگرا می باشد وَ ارتباطات جنسی شان را قطع نمود. آن شخصَ غیرهمجنسگرا بَسیار از این موضوع عصبانی شد وَ از آن شخصَ مذکور همجنسگرا شکایت نمود. وَ وقتی در دادگاه از وی پرسیدند که دلیلَ شکایت جنابعالی چَه می باشد، وی پاسخ داد که: «این پفیوز بجای اینکه از من به عنوان "سکس آبژکت"
(sex-object)
استفاده بنماید، از بنده به عنوان "تست آبژکت"
(test-object)
استفاده می نموده است!»
---
منبع خبر:
Fakenews
جولای 2019
.

قبض در قبض


میازار موری را
که دانه کش است،
که شاید یَکهو تبدیل بَه یَک اژدها شود و
بگوید: "فیش! فیش!" (یا حتی "قبض! قبض!")

---
جولای 2019
.

کعبه ی صلح و صمیمیت


ما یَک دیاراتی داریم (یا خواهیم داشت) که در آن در همه جایش صلح و صفا و صمیمیت برقرار می باشد. وَ اگر نخواهید وارد آن شوید، شما را خواهیم کشت!

---
از طرف رهبر، یا فرودستی در جیب رهبر، جولای 2019
.