۱۳۹۴ تیر ۸, دوشنبه

یَک شَعر به سبک الفراری



الفرار الباقی ...
... به سویَ دیارَ ساقی!
ı
ı
ı
ساقی بده مِی،
اگر شد، لطفا ً با چند عدد نِی!


سوال (یک):  آیا منظور از "می با چند عدد نی"، آن دسته نوشیدنی جاتِ الکلی ست که مخلوطی ست از نوشیدنی جات الکلی مختلف که گاه حتی با میوه جاتِ تازه نیز مخلوط میشود وَ خیلی ها آن را با نِی نوش می نمایند؟!

پاسخ (1): شاید!

پاسخ (2): نه خیر، مرتیکه ی احمقِ روانی! منظور این بوده که در کنار می، کمی موسیقی نیز، با چند عدد نِی نواخته شود!

پاسخ سوال کننده یَ (یک): الدنگ بیشعور! آیا شما فکر می نمایید که نی خودش به تنهایی ساز میزند؟! آیا فکر نمی کنید که باید به جای "چند عدد نی" گفته میشد "ارکستری با چند عدد نی"؟!

اعتراض شماره یَ (یک): خفه شید حمالها! عرق آدم را می پرانید!

همدردیِ نسبیِ شماره یَ (یک) با اعتراض کنننده یَ شماره یَ (یک):
عرق پرانیدن به بدیِ پاره کردنِ چُرت نیست!

سوال شماره یَ (دو): با عرق چُرت تان گرفته بود یا با مواد "اسمش را نبر"؟!

اعتراض دسته جمعیِ برخی سوژه هایِ شماره دار:
ای آزادی، چَه کارها که بَه نامت نمی کنند! آیا ما آزادیم با مُشت بزنیم دندان هایَ سوال کننده یَ شماره یَ (دو) را پایین بیاوریم؟!

اعتراض یَک فرد بَسیار شجاع و (حتی ابله!): والله به نظر بنده، از نظر دستور زبان، معمولا می گویند "فک کسی را پایین آوردن"، نه دندانهای کسی را!
ı
ı
ı
ı
ı
ı
صدایَ پایین افتادنِ چند دندانِ آن فرد شجاع و سپس ...
... سوال شماره یَ (3):
آیا هنوز هم به فرمایشات دستور زبانی خویش اعتقاد دارید؟!
ı
ı
ı
ı
ı
ı
عجب! گردنبندی ساخته شده با تکه ای کش و چند دندان!
چرا که در آن گیر و دار یَک فرد "کاپیتالیست" از فرصت استفاده کرده بود وَ بجای "گِل کردن آب"، "از آب گل آلود ماهی گرفته بود" وَ دندانهایِ پایین افتاده یِ آن فرد بَسیار شجاع را برداشته بود (یا حتی شاید بتوان گفت "دزدیده بود وَ یا حتی "استثمار نموده بود") وَ با آن گردنبندی ساخته وَ بَه فروش رسانده بود!

سوال شماره یَ (چهار): حالا آیا آن فرد، یک بورژوا بود یا یک خُرده بورژوا وَ یا حتی شاید یَک پرولتر انقلابی وَ یا حتی غیرانقلابی؟!

جواب شماره یَ (چهار): یَک دهقان بود، بیشعور احمق! ...


      عجب!


آوریل 2015

 .

۱۳۹۴ تیر ۲, سه‌شنبه

آزادی چیست؟! "مردم آزاده" کیستند؟!



شروع شَعر:

آزاده،
از مادر نَزاده!


اعتراضَ (1) بَه سبک "سیمون دوبووار":
انسان، آزاد متولد نمی شود، بلکه بَه مرور زمان "آزادسازی" می شود!

اعتراض (2) بَه سبک طرفداران "رزا لوکزامبورگ":
حق کردنی است، نه دادنی!

اعتراض (3) بَه سبک دسته جات اراذل و اوباش:
همگی خفه! اصلا ً حال این زِر-زِر-جات را نداریم!

اعتراض (4) بَه سبک ژورنالیستی (یا حتی خبرنگاری) محروم وَ مستضعف:
ای ملت (وَ یا حتی امت) شهیدپرور! شما که هی می گویید "مردم آزاده"، "انسان های آزاده" وَ از اینجور قبیل چیزها، آیا فکر نمی کنید که در کشورهایی که خودتان می گویید آزادی نیست، چگونه مردم می توانند "آزاد" وَ یا "آزاده" باشند؟! آیا شما حرفهایَ دهان هایَ خودتان را می فهمید وَ یا حتی بَه عبارتی دقیقتر" درک می کنید؟!
آیا؟! ...

اعتراض (5) بَه سبک ژورنالیستی (یا حتی خبرنگاری) بَسیار خسته:
آقا، ما اجازه داریم دو ساعت کپه یَ مرگمان را بگذاریم و بخوابیم؟!

اعتراض (6) بَه سبک افرادی خسته تر از فرد قبلی:
برید همه تان بمیرید، بابا! ولمان کنید با این "ک.ش ..."هایَ تان وَ یا بَه عبارتی بهتر: اراجیف تان!

اعتراض (7) بَه سبک ترانه خوانی خسته تر از افراد قبلی:
وَ یا حتی بپرید در کیفِ تان! وَ یا حتی در جعبه ای پُر از پول در جیبِ تان!

اعتراض (8) بَه سبک فردی خسته تر از آن ترانه خوان خسته:
هان؟! ... آهان ... زمان؟! ... جان من؟! ... آهان! ... زمان!


آوریل 2015

.

یَک شَعر بَه سبکِ دیالوگ (یا گفتگویَ) انتقادی!



با تاثیرگرفتگی از یَک شِعر "نیما یوشیج":

آی آدمها که در ساحل خواب یا بیدارید،
یَک نفر دارد از خنده می میرد اینجا!


چَرا؟!

چون زیادی زعفران نوشِ جان کرده!

چَگونه؟!

بدینگونه که هم رویَ پلویَ چلوکبابش پُر از زعفران بوده، هم تویَ نان خامه ای که بعدش نوش جان فرموده بوده، وَ هم در چند عدد چای سیاهی که بعد نوش فرموده بوده و در آن نباتهایی پُر از زعفران ریخته شده بوده!

آیا جنابعالی فکر نمی کنید که در این میان، نه زعفران، بلکه پُرخوریَ بیش از حد دخالت داشته؟!

آیا جنابعالی همیشه در این حد دخالت، وَ یا حتی بَه عبارتی دیگر وَ حتی بَسیار بهتر: فضولی در کار دیگران می کنید؟!

آیا شما یَک عدد فلان بَه فلان شده یَ فلان فلان می باشید؟!

آیا شما حال عمو وَ پدر وَ پدربزرگ وَ برادر گرامی تان خوب می باشد؟!

آیا شما خودتان از این نوع اقوام و خویشان که فرمودید، ندارید وَ یا بَه عبارتی بَس بهتر: دارای چنین (وَ یا حتی چُنان) اقوام و خویشانی نمی باشید؟!

آیا جنابعالی همیشه در این حد دخالت، وَ یا حتی بَه عبارتی دیگر وَ حتی بَسیار بهتر: فضولی در کار دیگران می فرمایید؟!

فلان فلان شده یَ فلان فلان، حرف دهنت را بفهم، تا (...)!

خفه! حمال بیشعور گوساله! تا (...)!

هان؟! ... آهان؟! ...

بعله! بَه این نوع گفتگوها برخی ها می گویند: دیالوگ یا گفتگوی انتقادی!

خدا بیامرزدشان!

آمین!

وَ یا حتی بسم الله؟!

من بیلمیرم! خودت قلم را بردار، هر چه میخوای بنویس!

ای فلان فلانَ فلان فلان!

هان؟! آهان؟! ... آهان!!! ... زمان!


آوریل 2015

.