۱۳۹۸ مرداد ۲۷, یکشنبه

اندر اهمیت ریاضیات


یک شخص گوزو که عادت داشت همیشه در همه جا بگوزد یا گوزهایش را تبدیل به چُس کند (بسته به اینکه در کجا بود)، پس از مدتی به شدت مورد انتقاد و سرزنش اطرافیانش قرار گرفت. وی برای اینکه اعتیادش به گوزیدن را توجیه کند، به فکرش رسید که بگوید یک بیماری معده ای – روده ای دارد و به دلیل آن بیماری نمی تواند خروج باد از روده یا معده اش (حالا ما نمی دانیم از کدامش) را کنترل کند. 

اطرافیان وی دلشان به حال آن شخص سوخت و تمام سعی خود را به کار گرفتند تا گوزیدن و حتی چُسیدنِ (که بسیار بدبوتر می باشد) آن شخص را نادیده (یا بَه عبارتی دیگر ناشنیده و نابوییده) بگیرند. ولی پس از مدتی که صبر و تحمل شان لبریز شد، به شدت به وی پیشنهاد نمودند که تو باید حتما به پزشک مراجعه کنی. 

آن شخص گوزو پس از مدتی مقاومت گوزانه (یا حتی چُسانه) مجبور شد به پزشک مراجعه کند. و به پزشک هم همان را گفت که چون مشکلی معده ای – روده ای دارد، قادر به کنترل باد معده و روده اش نیست. پزشک مذکور بعد از چندین معاینه ی متخصصانه به آن شخص گوزو اطلاع داد که وی ابدا و اصلا به هیچگونه بیماری معده ای – روده ای مبتلا نیست. 

پس از شنیدن این خبر بسیار نامطبوع، آن شخص گوزو از پزشک مربوطه پرسید که پس شما فکر می کنید دلیل این ناتوانیِ بنده در کنترل باد از مقعد چه می باشد؟! پزشک پاسخ داد که عزیزم، بنده هم دائما در معده و روده ام (حالا کدامش، ما نمی دانیم) گاز جمع می شود. ولی بنده به خاطر رعایت حال افرادی که به بنده رجوع می کنند (حالا چه بیمار باشند، چه نباشند) و به خاطر احترام به آنها، مجبور می باشم گازهای خود را کنترل کنم. شما هم اگر سعی کنید، می توانید! مطمئن باشید! (حالا اینکه این حرفهای آن پزشک ذکر شده تا چه حد علمی بود، ما نمی دانیم.)

آن شخص گوزو با ناراحتی فراوان حرفهای آن پزشک را پذیرفت و تصمیم گرفت به کنترل بادهای معده و روده اش روی بیاورد. ولی از آنجا که اینکار برایش بسیار سخت و حتی دردناک بود، تصمیم گرفت حالا که همه فهمیده بودند وی بیمار نمی باشد، فقط درصدی از بادهایش را خروج بدهد. ولی وی تاکنون در زندگی اش نه هیچگاه درس آمار خوانده بود و نه قمار بازی کرده بود. تنها چیزی که وی از آمار و قمار می دانست، این بود که وقتی آدم تاس می اندازد، شانس اینکه هر یک از عددها (مثلا یک یا شش) بیاید، یک در شش است. که این را هم شخص خودش تجربه نکرده بود، بلکه یک بار که شاهد بازی تخته بین دو قمارباز بود، از دهان یکی از آنان شنیده بود. 

با تکیه بر این نکته ی علم آمار، وی تصمیم گرفت از هر شش گوز یا چُس، پنج عدد آن را به بیرون خارج نکند و فقط یک عدد آن را خروج دهد، و بعد که مورد انتقاد و سرزنش قرار گرفت، بگوید که وی در تمام طول روز و شب دائما دارد بادهایش را کنترل می کند، ولی چون جلوی اتفاق را نمی توان گرفت (و این از نظر علمی هم ثابت شده است)، آن گوزها یا چُس های اندکی که هنوز همچنان از وی خروج می یابند، ربطی به وی ندارند و کاملا اتفاقی می باشند.

ولی متاسفانه بعد از شش بار که وی این اقدام را انجام داد (یعنی بعد از سی و شش عدد گوز یا چُس)، همه ی قماربازان و افرادی که درس آمار خوانده بودند، او را حسابی کردند تا یاد بگیرد که دیگر فقط در توالت (یا بَه عبارتی صحیح تر: توالت ها) بگوزد (یا بچُسد).

---
اگوست 2019
.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر