۱۳۹۴ تیر ۲, سه‌شنبه

خانه ات در کجاست؟!



این شَعر، یَک نوع شَعر بَه سبک "شَعر جوکی" می باشد.

یَک جوک قدیمی:
یک پسر و دختر داشتند در خیابان ماچ و بوسه رد و بدل می کردند، که آخوندی آنها را دید و خطاب بهشان فریاد زد: "آیا شما شرف ندارید؟! آیا ناموس ندارید؟! آیا خوار مادر ندارید؟! عمه چی؟!"
پسره جواب داد: "چرا، همه ی اینها را داریم، فقط خانه نداریم!"


وَ اما شَعر جوکی ما:
شخصی داشت در خیابان برای شخصَ شخیصَ خودش حرکات بوکس و کاراته و جودو انجام میداد. شخص دیگری که داشت از آنجا رد میشد، خطاب به او فریاد زد: "الدنگ دیوث، مگه خانه نداری؟!"
آن شخص جواب داد: "چرا، دارم! پول هم دارم! فقط اعصاب ندارم!"


صدایَ لرزش گور شخصَ شخیصَ "سهراب سپهری" از راه بَسیار دور:
بَه سراغ من اگر می آیید،
با چند بسته سیگار بیایید!
فندک یا کبریت هم یادتان نرود لطفا!

(چَرا؟! ... چون برایَ اعصاب بَسیار مفید است، فلان بَه فلانَ فلان فلان!)


آوریل 2015

 .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر