۱۳۹۴ اردیبهشت ۱۷, پنجشنبه

زندگی قمار است وَ ...


در اینجا بیست و سه نیم دیوار است
و هر سازی که می بینُم،
کمی شبیه خیار است.
و رفیق من بَسیار بَدبیار است،
و چرکنویس اش
کمی شبیه طومار است.

و مغز من
پُر از گرد و غبار است.

و فکر کنم
زندگیم
وابسته به قمار است...


پَی نوشتَ (1): البته زندگی همیشه نوعی قمار است.

پَی نوشتَ (2): زندگی قمار است و دیگر هیچ!

پَی نوشتَ (3): عدد بده یا مَدد!

پَی نوشتَ (4): فعلا بگیر مقداری عدد، تا برسد شاید کمی مَدد!

پَی نوشتَ (5): خواهشا حداقل این آخرین مداد ما را از ما نگیرید!

پَی نوشتَ (6) هر قلمی، مداد نیست! هر مدادی، قلم نیست!

پَی نوشتَ (7): هر غلامی غلام نیست! هر الاغی غلام نیست! هر غلامی الاغ نیست!

پَی نوشتَ (8): خواهشا حداقل این آخرین الاغ ما را از ما نگیرید!


.  .  .  .  .  .  .  .   ژانویه 2015
.
.
.
 .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر