۱۳۹۴ اردیبهشت ۲۷, یکشنبه

در پیِ سوی



خیلی خوبه،
مثه چوبه،
ولی هرگز نمی کوبه ...
.
.
.
مثه عوده،
پُر دوده،
با این وجود همه ش تو موده ...
.
.
.
خیلی بوقه،
عاشق دوغه،
گاهی میپره با چند داروغه ...
.
.
.
خیلی شومه،
چسبش مثه مومه،
همه ش دنبال "روم"ه ...
.
.
.
خیلی لوسه،
مثه بوسه،
یه جورایی ولی خیلی دیوثه ...
.
.
.
تو دیروزه،
بدجور میزنه تو پوزه،
بعد هم تازه میزنه زوزه،
معتاده به افراد شدیدا ً رفوزه ...
.
.
.

سازش کوکه،
شعرش پوکه،

تو جیبش همیشه بسته ای
بیسکویت "توک"ه ...
.
.
.
خیلی لوله،
کمی مثل "ژول"ه،
کیفش ولی پُر پوله ...
.
.
.
خود "جون"ه،
همه ش در پی "چون"ه،
گاها ً لباسش پُر خونه ...
.
.
.
مثه "جوب"ه،
نمیدونه چرا میخواد بدجور بکوبه،
ولی در پیِ "صبر ایوب"ه ...
.
.
.
سرش توی "جوی"ه،
همه ش در پی "سوی"ه،
ول-کن نیست،
دوست داره همه ش بپویه ...
.
.
.
خیلی دوره،
مثه توره،
بسیار مشهوره،
خیلی وقتها تو تنوره،
عاشق هر چه شیپوره،
با همه ولی خیلی جوره ...
تازه ارتشش هم داره
یه عالمه چیزایی که
به رنگ خود گوره ...


فوریه 2015


.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر