دردی ست
درد
گیر کردن در
تاریخ، حال وَ آینده
یَ
اسپرم ها، تخمک ها وَ
پاسپورت هایَ
افراد دیگر
که هر که بَعد بخواهد
از "درد
مشترک" سخن بگوید،
آدم دوست دارد
با لنگه کفش بر سرش
بکوبد!
• • •
چَرا؟!
اول از همه به این
دلیل بَسیار واضح که درد کاملا ً مسئله ای فردی می باشد. حتی دردِ یک سردرد توسط
هر فرد به شکلی متفاوت احساس می شود، چه برسد به اینکه درجه ی تحمل طرف وَ واکنش
او چگونه باشد (مثلا ً تکه پارچه ای خیس و سرد روی پیشانی اش بگذارد یا سریعا ً
قرص بخورد).
• • •
وَ حتی بَرخی افراد
هستند
که وقتی فردی یا
افرادی را
(که مورد دوم بَسیار
بدتر است)
بَه دنبال
جنبش هایَ
99% ی
(نود و نُه درصدی)
می بینند،
سریعا ً در شلوار خود
تِر میزنند!
که بعد مسلما ً
درد ناشی از
ریده شدن بَه شلوار
آدم
وَ
درد شستشوی آن
وَ
درد خرج شدنِ پول
هایی که در این راه برای مواد شستشو وَ آب (حتی فقط سردش) وَ حتی شاید گرمای
"ماشین خشک کن" وَ یا شوفاژ وَ یا چیزهایَ دیگر بَه سرعت وَ بیخود هزینه می شود،
واکنش هایَ بَسیار متفاوتی
در افراد گوناگون ایجاد
می کند!
(از طرف شاعری مرحوم
گردیده، که وقت نکرده بود بَه چنین موضوعی هم بپردازد...)
فوریه 2015
.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر